بچه دار شدن زن نیما از فرشاد!

شیلا 30 ساله در حالیکه دختر کوچکش را به بغل داشت به دادسرا مراجعه نمود.او گفت شوهرم در 21 سالگی به خواستگاریم آمد و با وضعیت مالی خوبی که داشت سریعا به او پاسخ مثبت دادم.علیرغم مخالفت پدرم اما من و نیما زندگی خود را خیلی زود شروع کردیم.

بعد از یکماه متوجه شدم کار همسرم فروش مشروبات الکی است و افراد معلوم الحالی به منزل ما رفت و امد میکردند.

پس از گذشت دو سال نصف مبلغ مهریه به علاوه یک خانه کوچک را از همسرم رفتم و بشکلی توافقی از یکدیگر جدا شدیم.

آن زمان با پول مهریه خودرویی خریدم تا با آن امرار معاش کنم سپس خودرو را به راننده جوانی واگذار کردم تا با آن کار کند و سهم مرا بدهد.

فرشاد هفته ای یکبار نزد من می امد تا برای آشنایی بیشتر به من پیشنهاد ازدواج داد.سپس بهمدت یکماه با وی صیغه خواندیم.

این مدت تمدید شد تا این که صاحب دختری شدم او در این مدت همه طلاها و دارایی هایم را فروخت. اما اکنون که پس از گذشت ۵ سال از فرشاد خواستم مرا به عقد دایم خود درآورد او به بهانه این که من ۴ سال از او بزرگ تر هستم و تفاوت سنی زیادی داریم نه تنها از این کار خودداری می کند بلکه می گوید یا باید منزلم را به او بدهم یا فرزندم را با خود می برد و مرا رها می کند.

در ادامه بازپرس پرونده دستور احضار شوهر این زن را صادر کرد

0 پاسخ

پاسخ دهید

میخواهید به بحث بپیوندید؟
مشارکت رایگان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *