ناگفته‌های تلخ دختر 14 ساله

مردی با مراجعه به کلانتری 161 ناپدید شدن دختر 14 ساله خود را گزارش داد.
ماموران متوجه شدند که دختر جوان 2 روز پیش برای خرید از خانه خارج شده و دیگر برنگشسته است و در طی این مدت پدرش به بهزیستی و بیمارستان‌ها سر زده است.
در تحقیقات ابتدایی کارآگاهان پی بردند که دختر جوان در روز جمعه به همراه مادر بزرگ و پدربزرگش به پارک رفته و از همان شب با پسر جوانی به صورت تلفنی در تماس بوده است.
ماموران به سراغ پسر جوان که نامش احسان است رفتند و وی ادعا کرد که عصر جمعه به همراه 5 تن از دوستانش در پارک بوده که دختر نوجوانی به نزدیکی آنها آمده و با هم آشنا شدند و شب دختر با وی تماس گرفته و گفته است که می‌خواهد همراهش باشد تا سوار مترو شود. تا مترو تجریش همراهیش کرده و سپس به خانه برگشته است.
تجسس برای یافتن دختر جوان ادامه داشت تا اینکه ماموران گشت‌زنی ولنجک دختر را پیدا کردند.
در تحقیقات ابتدایی خود را سهیلا معرفی کرده و گفته است که چند روز پیش برای اعتراض از خانه فرار کرده است و هنگامی که ماموران خواستند وی را به بهزیستی تحویل دهند معلوم شد که این همان دختر گمشده است.
سهیلا به ماموران گفت که پدرش شیشه‌ای است و برای تامین هزینه اعتیادش از من خواست جلوی دوستانش که برای کشیدن مواد در خانه جمع شده بودند برقصم. به همین دلیل من از خانه فرار کردم.
در حالی سهیلا این ادعا را کرد که مادرش به پلیس مراجعه و عنوان کرد که پدر سهیلا شیشه‌ای نیست و دخترش توسط چند جوان ربوده شده است.
دوباره از سهیلا تحقیق شد و وی با پرده برداشتن از تلخ‌ترین صفحه زندگیش گفت:
همراه با خانواده روز جمعه به پارک رفتیم و من در آنجا با پسری به نام احسان آشنا شدم. من با وی هیچ تماسی نگرفتم ولی فردای آن روز پسر جوانی با من تماس گرفت و خواست در محل قرار حاضر شوم.
هنگامی که با آرش رو به رو شدم من را با تهدید سوار خودرو کرد و شب در کارگاه زندانی کرد. فردای آن روز من را به باغی برده و در یک قدمی‌ام سگی بستند تا نتوانم فرار کنم.
5 جوان در آن باغ بودند و 2 تن مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند . سرانجام مرد افغانی که باغبان باغ بود مرا نجات داد.
متهمین هنوز فراری هستند و بازپرس دستورات ویژه‌ای را برای دستگیری آنها صادر کرده است و تحقیقات برای بازداشت آنها ادامه دارد.