شوهرم همسر نمی‌خواهد، سرآشپز می‌خواهد!

طلاق – دادگاه طلاق

طلاق – دادگاه طلاق

چند روز پیش زن و مرد جوانی به دادگاه خانوادگی مراجعه کردند تا طلاق بگیرند.
در مدت نیم ساعتی که پشت در اتاق قاضی نشسته بودند خانم زیر لب غرغر می‌کرد و مرد می‌گفت که وی را طلاق نمی‌دهد و دوستش دارد. زن می‌گفت که از بازی کردن نقش سرآشپز در خانه خسته شده است.
قاضی از خانم جوان خواست تا دلیل خود را برای جدایی بگوید.
خانم:
درست است که آشپزی‌ام خوب است ولی این بنا نمی‌شود که همسرم هر چه می‌خواهد سفارش دهد تا من مثل سرآشپز رستوران به سفارش‌های وی رسیدگی کنم. شوهرم زن نمی‌خواهد یک آشپز می‌خواهد تا شبانه روز در خدمتش باشد. همسرم خانه را با رستوران اشتباه گرفته است. از صبح تا شب دستور غذا می‌دهد و من باید مدام برایش غذاهای مختلف درست کنم.
اگر غذا باب میلش نباشد دنیا را به کام من تلخ می‌کند. از زمانی که ازدواج کرده‌ایم یک بار هم نشده که به رستوران برویم یا غذای حاضری بخوریم.
ظهر که به خانه بر می‌گردد باید ناهاری که سفارش داده بود را پخته باشم و زمانی که دوباره به اداره بر می‌گردد برای شام غذا سفارش می‌دهد. من نمی‌توانم غذایی که باب میلم است را درست کنم. اگر غذایی که باب میلش است را درست نکنم جنجال راه می‌اندازد. وی حاضر نیست غذایی که من دوست دارم را بخورد.
بارها شده که حال خوشی نداشتم و همسرم بدون توجه به این موضوع سفارش غذا داده است. وی اصلا غذایی که برای ناهار درست کرده‌ام را برای شام نمی‌خورد. چند بار به او گفته‌ام و توجه نکرده است و من خسته شده‌ام.
حتی از کسانی که برای مهمانی به منزلمان می‌آیند سفارش غذا می‌گیرد و من باید آن غذا را برای آنها درست کنم و هیچی نگویم.
مرد جوان:
همسرم آشپز خوبی است و من شیفته‌ی غذاهای او هستم. همسرم مانند مادرم آشپز خوبی است و من دوست دارم که مانند مادرم همیشه برایم غذاهای خوشمزه بپزد.
از اول زندگی همسرم می‌دانست که من چقدر خوش غذا هستم و باورم نمیشه که این رفتار من باعث رنجش شده است. من سعی میکنم در سلیقه‌ام تجدید نظر کنم. من نمی‌خواهم به این دلیل از همسرم جدا شوم.
خانم جوان وقتی دید که همسرش قول داده که دیگر باعث رنجش وی نشود از تصمیم جدایی منصرف شد.

0 پاسخ

پاسخ دهید

میخواهید به بحث بپیوندید؟
مشارکت رایگان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *